اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باد گشتن

نویسه گردانی: BAD GŠTN
باد گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) هدر شدن . باطل شدن . هباء شدن . هلاک شدن . نیست و نابود گشتن . هیچ شدن :
بکشتی بر آب زره برگذشت [ افراسیاب ]
همه سربسر رنج ما باد گشت .

فردوسی .


کنون آنچه بد بود بر ما گذشت
گذشته همه نزد من باد گشت .

فردوسی .


بداراب گفت آنچه اندرگذشت
چنان دان که یکسر همه باد گشت .

فردوسی .


کنون کار آن نامداران گذشت
سخن گفتن ما همه باد گشت .

فردوسی .


کنون سال بر پنجصد برگذشت
سر و تاج ساسانیان بادگشت .

فردوسی .


ز خشم و ز بند من آزاد گشت
زبهر تو پیکار من باد گشت .

فردوسی .


و رجوع به باد و باد گردیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.