اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باده پیمودن

نویسه گردانی: BADH PYMWDN
باده پیمودن . [ دَ / دِ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) شراب بکسی دادن . (ناظم الاطباء: باده ). شراب خوردن . (شرفنامه ٔ منیری ). می گساردن . می گساری کردن :
چو با حبیب نشینی و باده پیمائی
بیاد دار محبان ۞ بادپیما را.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.