اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بارقه

نویسه گردانی: BARQH
بارقه . [ رِ ق َ ] (اِخ ) یا برقه ۞ ، نام خاندانی که رئیس آن بنام آمالقار بارقه ای ۞ معروف بوده است . آنیبال و اسد روبال مشهور، به این خاندان انتساب داشته اند و شاید وجه تسمیه ٔ بن غازی به اسم «برقه » هم به همین خاندان مربوط باشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
بارقه . [ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) چیزی که درخشنده باشد و مجازاً بمعنی روشنی و درخشندگی ، چه بارقه مأخوذ از بروق است که بمعنی درخشیدن باشد. (...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: براژاگ berāžāg (پارتی: brāžāg) ***فانکو آدینات 09163657861
در لغت به معنی نور امید می باشد.اما در اصطلاح به حرکت و عملی گفته می شود که امید کوچکی در انسان ایجاد کند
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.