اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باروت

نویسه گردانی: BARWT
باروت . (اِخ ) فتنه ٔ. مادر ژاک اول (پسرعم الیزابت ) کاتولیک بود و او خود در مذهب پوری تنی ۞ تربیت یافت اما چون میخواست پادشاهی مستبد باشد مذهب انگلیکانی را پذیرفت و مخالف کاتولیک ها و پوری تنیها گشت چنانکه در نخستین سال پادشاهی او شش هزار کاتولیک را بمحاکمه کشیدند و محکوم کردند. پس جمعی بر آن شدند که وی را بقتل رسانند و زیر طالار چلیکهای باروت قرار دادند تا روز افتتاح جلسه ، شاه و خانواده ٔ او و لردها و وکلا را یک باره از میان بردارند لیکن شب روزی که باید مقصود انجام یابد (1605 م .) پرده از روی کار برافتاد. این پیش آمد که بنام فتنه ٔ باروت معروف است درتاریخ انگلستان عواقبی وخیم بیادگار گذاشت و تصور اجرای این خیال که ممکن بود خلقی بسیار را نیست و نابود سازد وحشتی عظیم ایجاد کرد. آنگاه جنایت چندین تن از کاتولیک ها را بمذهب کاتولیکی منسوب نمودند و مدتی دراز انگلیس ها دشمن آن بودند و ایشان را بیشتر از دو قرن یعنی تا سال 1839 م . از مشاغل عمومی محروم کردند و مانند پروتستانهای فرانسه بعد از الغای فرمان نانت ، کاتولیکهای انگلیسی نیز در پرورش فرزندان خویش مختار و آزاد نبودند و اولادشان به آداب پروتستانها تربیت می یافتند. مذهب انگلیکانی هم که بعضی از ظواهرمذهب کاتولیکی را حفظ کرده بود از آسیب برکنار نماند و جمعی انگلیکانی به پوری تنیها پیوستند و همچنین فکر اتحاد با دول کاتولیکی و علی الخصوص با فرانسه در نظر انگلیسها ناپسند آمد و یکی از علل منفور شدن استوارت ها آن بود که خواهان اتفاق با مملکت فرانسه گشتند. (ترجمه ٔ تاریخ قرون جدید آلبرماله صص 346-347).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باروت . (اِ)بارود. یَمسو. (برهان ). بارو. (در کلام قدما و اکابردیده نشده و مستحدث است ). (رشیدی ). شوره . دارو. (اسدی ). اَشوش . (تذکره ٔ داود ضری...
باروت چی . (اِ مرکب ) باروطچی . آنکه باروت سازد.
باروت ساز. (نف مرکب ) باروطساز. آنکه باروت سازد. سازنده ٔ باروت .
باروت کوب . (نف مرکب ) باروطکوب . کسی که باروت میسازد. (ناظم الاطباء). آنکه باروت را کوبد و نرم سازد.
باروت کوبی . (حامص مرکب ) باروطکوبی . عمل باروت کوب .
اسپ باروت . [ اَ پ ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسپ کاغذی که آتش بازان بصورت اسپ میسازند و به آتش در حرکت می آید. (آنندراج ).
باروت سازی . (حامص مرکب ) باروطسازی . عمل و کار شغل باروت ساز : مشرف توپخانه مبلغ بیست تومان مواجب و از جمله ده یک رسوم باروطسازی دویست و...
باروت خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) باروطخانه . خانه ای که در آن باروت نگهدارند. (آنندراج ) (دِمزن ). جایی که در آن جا باروت میسازند. (ناظم ...
باروت آغاجی . (اِخ ) ۞ دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 40 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 41 هزارگزی خاور...
باروت آغاجی . (اِخ ) ۞ دهی است جزء دهستان حومه ، بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 15 هزارگزی جنوب باختر زنجان و 3 هزارگزی راه عمومی واقع...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.