اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بارود

نویسه گردانی: BARWD
بارود. (اِ) بارو. باروت . باروط. رجوع به هر یک از لغات در جای خود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بارود. [ رُ ] (اِخ ) ۞ نام بلدی است در گجرات هندوستان که در 130 هزارگزی شمال شهر سورت واقع است . لنگرگاهی زیبا، آب انبارهای وسیع، بتخانه ...
بارود. (اِخ ) ج ِ بارودة. (دزی ج 1 ص 48). رجوع به بارودة شود.
بارود. (اِ) حجرالسیوس است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اسیوس و برهان قاطع چ معین شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.