اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازار نهادن

نویسه گردانی: BAZʼR NHADN
بازار نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) بازار کشیدن . (آنندراج ).آرایش بازار کردن و چیدن متاع برای فروش . (ناظم الاطباء: بازار). || گشودن بازار :
قیامت که بازار مینو نهند
منازل به اعمال نیکو دهند.

سعدی (از آنندراج ).


|| بزرگ کردن . شهرت دادن . مشهور ساختن . اهمیت دادن : و این مردی برخاسته نامش حرب بن عبیده و چنین میگوید گه حرب حمزه را برخاستم و خویشتن را بدان بازاری نهاده و تو حاضر نبودی اکنون از تو همی استعانت خواهیم که شر او از مسلمانان دفع کنی . حمزه نامه ٔ او را جواب کرد که دل بدین باب مشغول نباید کرد. (تاریخ سیستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.