گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بازیگری کردن نویسه گردانی: BAZYGRY KRDN بازیگری کردن . [ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عمل بازیگری . به مجاز حیله بازی . شعبده بازی : پیش دختر نشست روی بروی تا چه بازیگری کند با شوی .نظامی (هفت پیکر ص 330). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود