اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باسامان

نویسه گردانی: BASAMAN
باسامان . (ص مرکب ) دارا و برخوردار. مُعقِر؛ مرد بسیار آب و زمین و باسامان (منتهی الارب ). || مرد متدین . صابر. پرهیزکار. زاهد. || عاقل . بافراست . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
منظم
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.