باغ
نویسه گردانی:
BAḠ
باغ . (اِخ ) دهی است از دهستان قائد رحمت بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد که در 20 هزارگزی شمال خاوری زاغه و 11 هزارگزی شمال راه شوسه ٔخرم آباد به بروجرد واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 215 تن سکنه و آب آن از چشمه عوض تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی و راهش مالرو است . ساکنین آن از طایفه ٔ قائدرحمت میباشند و ییلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های همانند
۴۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
باغ محمودی . [ غ ِ م َ] (اِخ ) نام باغی به غزنین که در زمان سلاطین غزنوی محل نشاط و شراب آنان بوده است : امیر... بکوشک سپید رفت و آنج...
باغ موریان . (اِخ ) دهی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 40 هزارگزی شمال باختری بندر عباس و 10 هزارگزی شمال راه ف...
باغ لاستان . (اِخ ) باغی بوده است به یزد که به صورت لایستان و لاسدان نیز تلفظ میشود. رجوع به لایستان شود.
ز باغ توام . [ زِ غ ِ ت ُ اَ ] (جمله ) از کنایات است . یعنی آفریده ٔ توام . (شرفنامه ٔ منیری ).
باغ پیروزی .[ غ ِ ] (اِخ ) باغی به غزنین که محل نشاط و شراب و هم چنین انجام تشریفات رسمی زمان غزنویان ، خصوصاً سلطان مسعود غزنوی بوده ...
باغ خوبانه . [ ن َ ] (اِخ ) باغی در هشت فرسخی تبریز که به نجمیه نیز اشتهار یافته است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 500 و رجوع به ب...
باغ بندادی . (اِخ )نام دهی از دیه های طبرش (تفرش ). (تاریخ قم ص 139).
باغ پاسلاد. (اِخ ) دهی است در فارس که چهار فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب قیر است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
باغ بیابان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهن اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 107 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 9 هزارگزی جنوب راه فرعی ...
باغ بیدادی . (اِخ )نام محلی از رستاق طبرش (تفرش ). (تاریخ قم ص 120).