اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالین گه

نویسه گردانی: BALYN GH
بالین گه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) ۞ بالینگاه آنجا که بالین نهند. || بستر. || خوابگاه . و رجوع به بالینگاه شود :
هیون رونده ز ره ماند باز
به بالینگه آمد سرم را به ناز.

نظامی .


یکی بالینگهش رفتی یکی جای
یکی دامنش بوسیدی یکی پای .

نظامی .


به بالینگه خسته آمد فراز
ز درع کیانی گره کرد باز.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.