بان
نویسه گردانی:
BAN
بان . (اِخ ) قریه ای است از قرای مصر. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بان بید. (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 37 هزارگزی شمال باختر گهواره و 3 هزارگزی آئینه وند واقع است . ناحیه ایست کوهست...
بان پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) در زبان سنسکریت ، گوشه نشین و زاهد را گویند. (آنندراج ). منزوی . تارک دنیا. (ناظم الاطباء).
بان چیا. (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 28 هزارگزی خاور نهر آب و 4 هزارگزی شمال کره تپه واقع است . ن...
بان خشک . [ خ ُ ] (اِخ ) نام قدیم بیگ بیگ است . دهی است از شهرستان ایلام ، و رجوع به بیگ بیگ شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گیتی بان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: گیتی + بان ، پسوند نسبت و اتصاف . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). نگاهدارنده ٔ دنیا و روزگار است . (برهان قاطع)...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گندم بان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 15000 گزی شمال خاوری گوزران و کنار باختری رودخانه ٔ مرک واقع ...
گندم بان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد و 12 هزارگزی جنوب خاو...
قلعه بان .[ ق َ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کوتوال . دژبان .