بأه
نویسه گردانی:
BAH
بأه . [ب َءْه ْ ] (ع مص ) درنیافتن کسی را: ما باءَهْت ُ له ؛ نه دریافتم آن را. (منتهی الارب ). ما باءَهْت ُ له بأهاً؛ درنیافتم آن را. مقلوب مابهات . (ناظم الاطباء). ما بأه له بأهاً؛ مافطن له . (ذیل اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بعة. [ ب ُع ْ ع َ ] (ع اِ) شتر بچه که در میان نتاج زاید و آنکه در اول نتاج زاید آنرا رُبَع خوانند و آنکه در آخر نتاج زایدآنرا هُیع. (منتهی ...
باه انگیز. [ اَ ] (نف مرکب )انگیزنده ٔ باه . محرک باه . مبهی . (یادداشت مؤلف ).