اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بتازیانه گرم کردن

نویسه گردانی: BTAZYANH GRM KRDN
بتازیانه گرم کردن . [ ب ِ ن َ / ن ِ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اسب را با زدن تازیانه به تند رفتن داشتن . || کنایه از به تندی و درشتی بر سر کار آوردن . مأخذش آنکه اسپ را ساعتی قبل از سواری یک میدان جولان دهند و به تازیانه گرم کنند تا در سواری حرونی نکندو در تاختن نفسش گرفته شود. (آنندراج ) :
تا کی دهد عنان مرادم فلک به دست
حالا بتازیانه مرا گرم داشتست .

بابا فغانی .


آهم به تازیانه دگر گرم کرده است
تا در کدام معرکه سر میدهد مرا.

شاپور.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.