اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بچ بچ

نویسه گردانی: BC BC
بچ بچ . [ ب ُ ب ُ ] (اِ صوت مرکب ) حرف زدنی باشد در نهایت آهستگی و سرگوشی را نیز گویند. (برهان قاطع). پژپژ. (آنندراج ). سخنی باشد که پوشیده از مردم گویند. بیخ گوشی . امروز پِچ پِچ گویند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سرگوشی . نجوا. (ناظم الاطباء). || لفظی است که شبانان بز را بدان نوازش کنند و پیش خود خوانند. (برهان قاطع). پژپژ. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لفظی که بز را بدان نوازند. (فرهنگ اسدی ) :
سخن شیرین از زفت نیارد بر
بز به بچ بچ بر هرگز نشود فربه .

رودکی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.