اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بچراغ رسیدن

نویسه گردانی: BCRʼḠ RSYDN
بچراغ رسیدن . [ ب ِ چ َ / چ ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن بچراغ . به روشنی رسیدن :
برخیز که خود را به چراغی برسانیم
تا قوت برهم زدن بال و پری هست .

میرزا ملک مشرقی .


|| کنایه از رسیدن خدمت بزرگی یا به دولتی . (آنندراج ). کنایه از رسیدن به دولتی باشد یا رسیدن به خدمت دولتمندی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.