بح
نویسه گردانی:
BḤ
بح . [ ب َح ح ] (ع مص ) بحوح . بحح . بحوحه . بحاح ، بحاحت . (منتهی الارب ). گلوگرفته و گران آواز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در صوت خشونت و غلظت پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ). به گلوگرفتگی وخشونت و درشتی آواز دچار شدن . (از اقرب الموارد). بَحَح . بَحاح . بُحوح . بُحوحَه . بَحاحه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به هر یک از این کلمات شود
واژه های همانند
۴۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
شاخ به شاخ گذاشتن . [ ب ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) با کسی ، حاضر برای مقابله شدن . (فرهنگ نظام ). رجوع به شاخ به شاخ شدن با کسی شود.
ساغر به کف برنهادن . [ غ َ ب ِ ک َ ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) ساغر برگرفتن . ساغر بدست گرفتن . آغاز میگساری کردن : زواره چو ساغر ۞ بکف بر...
زبان به کام کشیدن . [زَ ب ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ساکت شدن و خاموش شدن . (خلاصه ٔ بهار عجم ) (آنندراج ) : زبان بکام مکش وحشی ...
همتای پارسی این عبارت عربی این است: فراهیستان پنته به ویسپن farāhistāne-pante-be-vispan فراهیستان farāhistān (پهلوی: frahistān): اکثریت. پنته pante (س...
برفک، استوماتیت کاندیدیاز یا برفک دهان (به انگلیسی: Oral candidiasis (also known as "thrush") به شکل برجستگیهای سفید خاکستری در روی مخاط دهان و زبان ...
سلام، درباره عبارت اکثریت قریب به اتفاق با بعضی از دوستانم اختلافی پیش آمده، آنها معتقدند اکثریت قاطع کمیت بیشتری را می رساند تا اکثریت قریب به اتفاق،...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عالاف و علوف املایی نادرست است. آلاف و الوف دو کلمه عربیند هر دو به معنی هزاران، و در تداول عامه به معنای نعمات بسیار و بهرهمندی بسیار از مال دنیا. ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.