اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بحت

نویسه گردانی: BḤT
بحت . [ ب َ ] (ع ص ، اِ) ساده و خالص از هر چیز: یقال عربی بحت ؛ ای محض . و شراب بحت ؛ ای صرف . خیر بحت ؛ ای لیس معه غیره ، و مؤنث آن به هاء است و نزد بعضی مثنی ومجموع و مصغر نشود. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).بی آمیغ و ساده و خالص از هر چیز. (آنندراج ). ناب . صافی . بسیط. بی آلایش . ج ، بحوت . (ناظم الاطباء). || طعام بحت ؛ طعامی بی نان خورش . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بهت زده . [ ب ُ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) حیرت زده .
بهت زدگی . [ ب ُ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حیرت زدگی . خیره شدگی . درماندگی . دهشت زدگی . سراسیمگی .
بهت زدن . [ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) متحیر ماندن . مات و مبهوت شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
بهت معدل . [ ب ُ ت ِ م ُ ع َدْ دَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) فضله ای باشد میان بهت شمس و بهت قمر، چون بهت شمس از بهت قمر کم کنی . و نیز فضله...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.