اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بد

نویسه گردانی: BD
بد. [ ب َدد ] (ع مص ) ۞ پریشان کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). پراکنده کردن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) || دور کردن . (از منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). || بازداشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || جدا داشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). الحدیث : انه کان یبد ضبعیه فی السجود. (از منتهی الارب )؛ یعنی جدا می کرد دو بازوی خود را در سجده . (از ناظم الاطباء).از هم جدا داشتن . (یادداشت مؤلف ): بد رجلیه ؛ از هم جدا داشت هر دو پا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بداد ساختن برای زین . (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به بداد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
خوب و بد کردن . [ ب ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گزیدن . به گزینی کردن . انتخاب کردن . اختیار. اجتباء. گزیدن خوبها و رد کردن بدها. غث و سمین کردن...
اندرزبد اسوارکان . [ اَ دَ ب َ اِ ] (اِ مرکب ) معلمین نظامی در دوره ٔ ساسانی . (تاریخ حقوق علی آبادی ).
چیز بد و عیبناک ناچار همیشه نزد صاحبش باقی مانده و صاحب باید آنرا تحمل و نگهداری کند چون کسی حاضر به پذیرفتن آن نیست .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.