براً
نویسه گردانی:
BRʼ
براً. [ ب َرْ رَن ْ] (ع ق ) به خشکی . مقابل بحراً. رجوع به بَرّ شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
برا. [ ب ُ / ب ُرْ را ] (نف ) برنده . بران . (آنندراج ).قطع کننده . (آنندراج ). رجوع به بران و بریدن شود.
براء. [ ب َ ] (ع ص ) بی گناه . (مهذب الاسماء). || پاک و بیزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع و مفرد و مذکر و مو...
براء. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ باری ٔ. به شدگان از بیماری . برٔیافتگان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ بری ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموار...
براء. [ ب َ ] (اِخ ) ابن نوفل مکنی به ابوهنیده . رجوع به ابوهنیده شود.
نیروی بالا برنده ی هواپیما
برآء. [ ب ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ بری ٔ. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به بری ٔ شو...
برع . [ ب ُ رَ ] (اِخ ) کوهی است به تهامه . (منتهی الارب ).
برع . [ ب َ ] (اِخ ) قله ایست در ذمار. (منتهی الارب ).
هایدرو فویل - نوعی کشتی مدرن که بر روی بال هایش بر فراز آبها حرکت می کند