براء
نویسه گردانی:
BRʼʼ
براء. [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ باری ٔ. به شدگان از بیماری . برٔیافتگان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ بری ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پاکان ازچیزی و بیزاران . (منتهی الارب ). رجوع به بری ٔ شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هایدرو فویل - نوعی کشتی مدرن که بر روی بال هایش بر فراز آبها حرکت می کند
پیلم برا. [ ل َ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان پره سرطالشدولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش . واقع در 7 هزارگزی شمال رضوان ده . کنار شوسه ٔ پهلوی ...
ناخن برا. [ خ ُ ب ُ ] (اِ مرکب ) مقراض . قیچی . (برهان قاطع) (آنندراج ). مقراض . (رشیدی ) (فرهنگ نظام ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) (شمس اللغات ). قیچی...