گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بربر نویسه گردانی: BRBR بربر. [ ب َ ب َ ] (اِخ ) ایلات ساکن سرحد ایران و افغانستان را بدین نام خوانند. (فرهنگ فارسی معین ).- بربر زمین ؛ سرزمین بربر : ز بربر زمین تا بخاور درون ز یک ماهه ره داشت کشور فزون .اسدی (گرشاسب نامه ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی بربر بربر. [ ] (اِخ ) دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران ، در جلگه واقع شده و معتدل است . سکنه ٔ آن 216 تن . آب آن از قنات و سیاه آب ابراهی... بربر بَرْبَر، عنوان عمومى قبایلى در شمال افریقا که در منطقة وسیعى از کرانههای اقیانوس اطلس تا صحرای افریقا پراکندهاند. این پراکندگى وسیع و ن... بربر قوم بربر آمازیغ بربرها یا آمازیغها گروهی قومی و بومی مناطق شمال آفریقا، بهویژه در مراکش و الجزایر، و تونس و لیبی هستند. بیشینهٔ ایشان مذهب اسلام، مسیحیت و یهودیت دا... تاریخ ابن خلدون دیوان مبتدا و خبر فی الایام عرب و بربر تاریخ ابن خلدون المسمی دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، معروف به «تاریخ ابن خلدون» یا «العبر»، اثر عبدالر... بر بر افکندن بر بر افکندن . [ ب َ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوند کردن درخت . بارور ساختن . تلقیح : دگر آنکه تا او را [ درخت نخل را ] بر برنیفکنند و پیوند ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود