بردة. [ ب ُ دَ ] (ع  اِ) یکی  برد. و آن  جامه ٔ خطدار است . ج ، اَبراد، اَبْرُد، بُرود. (از منتهی  الارب ). واحد برد به  معنی  جامه ٔ مخطط. (از اقرب  الموارد).  ||  گلیم  سیاه  چهارگوشه  که  عرب  آنرا در خود پیچند. ج ، بُرْد. (منتهی  الارب ). گلیم  خط جرد. (مهذب  الاسماء) 
 ۞ . و رجوع  به  بُرْد شود.  ||  هما فی  بردة اخماس ؛ در حق  آن  دو کس  گویند که  باهم  محبت  دارند و هر دو یک  کار کنند. (منتهی  الارب ).
-  
بردةالضأن ؛ نوعی  از لبن . (منتهی  الارب ).