گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برزن نویسه گردانی: BRZN برزن . [ ب ِ زَ ] (اِ) تابه که از گل سازند و نان بر بالای آن پزند. (برهان ) : بر سفره ٔ سخای تو خورشید و مه دو نان در مطبخ نوال تو افلاک برزن است .قریع الدهر (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی برزن برزن . [ ب َ زَ ] (اِ) ۞ برزین . کوی . (صحاح الفرس ). کوچه و محله . (برهان ). کوچه . (غیاث اللغات ). سرکوچه و محلت باشد. (اوبهی ). محلت . (صحاح ... برزن برزن . [ ب َ زَ ] (اِخ ) نام قریه ای به مرو متصل به بزماقان . || نام قریه ٔ دیگری به مرو متصل به باغ در دو فرسنگی مرو. (یادداشت مؤلف )... اری برزن اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ] (اِخ ) ۞ والی فریگیه (افروغیه ) و لیدیه و یونیه بزمان اردشیر دوم هخامنشی که عاصی شد. (ایران باستان ص 1138 و... اری برزن اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ] (اِخ ) از سرداران بزرگ و شجاع ایران در عهد داریوش سوم هخامنشی مدافع دربند پارس . اسکندر، پس از مطیع کردن اوکسیان... اری برزن اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ](اِخ ) پسر ارته وازد اوّل . در زمان فرهاد چهارم میان او و پادشاه آذربایجان نفاری تولید شد که بر اثر آن در بین 20 ق ... اریو برزن آریو برزن سردار بزرگ ایران کا از مادری ماد نژاد و پدری پارس نژاد برخوردار بود ، در زمان یورش اسکندر مقدونی ، برای جلوگیری از ارتش او ، با لشکر اندک خو... برزن هراسی ترس از مکانهایی که امکان ترک آسان آنها وجود ندارد. به ترس مرضی از حضور در مکانهای پرازدحام و شلوغ ، مثل سینما ، مراکز خرید ،وسایل حمل و نقل عمومی و...... ساتی برزن ساتی برزن . [ ب َ زَ ] (اِخ ) از خواجگان دربار اردشیر دوم (404 - 360 ق . م .) نهمین پادشاه هخامنشی است . کتزیاس و دمی تن مورخان یونانی نام ... ساتی برزن ساتی برزن . [ ب َ زَ ] (اِخ ) از رجال و فرماندهان عصر داریوش سوم دوازدهمین و آخرین شاهنشاه هخامنشی والی هرات است . او مردی متهور و دلاورو ... باغ و برزن باغ و برزن . [ غ ُ ب َ زَ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسخی مرو. (معجم البلدان ). و رجوع به باغ شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود