برساختن
نویسه گردانی:
BRSAḴTN
برساختن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ساختن . رجوع به ساختن شود. || تعلیم دادن . آموختن . || به انجام رسانیدن . (ناظم الاطباء). || حبس کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ساختن درهمین لغت نامه شود. || جعل کردن . ساختن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چامه برساختن . [ م َ / م ِ ب َ ت َ] (مص مرکب ) سرود ساختن . نغمه ساز کردن . آهنگي از دستگاههای موسیقی را بوسیله سازی نواختن : بتان چامه و چ...