گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برغش نویسه گردانی: BRḠŠ برغش . [ ب َ غ َ ] (اِخ ) ۞ شهری به وادی الرمل در اسپانیا. و رجوع به الحلل السندسیه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی برغش برغش . [ ب َ غ َ ] (ع اِ) پشه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حصن برغش حصن برغش . [ ح ِ ن ِ ب َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 334). برقش برقش . [ ب ِ ق ِ ] (ع اِ) مرغی است . (مهذب الاسماء). مرغی است خرد سبزرنگ مانند عصفور و اهل حجاز آنرا شرشور گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن... برقش برقش . [ ب َ ق ِ ] (اِ) گوناگونی و اختلاف الوان . (ناظم الاطباء). || در تداول عامه ، درخشیدن ودرخشش را گویند، چه برقش دارد یعنی درخشیدن دا... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود