گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برف روب نویسه گردانی: BRF RWB برف روب . [ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه شغل برف روفتن دارد. کسّاح ۞ . || (اِ مرکب ) پارو. مکسحه . (دهار). آلت روفتن برف . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود