گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بزرگ مردی نویسه گردانی: BZRG MRDY بزرگ مردی . [ ب ُ زُ م َ ] (حامص مرکب ) بزرگی . عظمت . سروری . باعظمت بودن : اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگمردی و سالاری .رودکی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود