اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزرگ منش

نویسه گردانی: BZRG MNŠ
بزرگ منش . [ ب ُ زُ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) بلندهمت . بلندطبع. متکبر. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مختال . منیع. ابلخ .بَلخ . بطر. و در تداول ، آنکه آثار بزرگی نفس از او هویداست : دوم صورت [ از صور جنوبی فلکی ] صورت جبار، ای بزرگ منش . (التفهیم ). میان اتباع او [ شیر ] دو شگال بودند یکی را کلیله نام و دیگری را دمنه و هر دو ذکای تمام داشتند و لیکن دمنه حریص تر بودو بزرگ منش تر. (کلیله و دمنه ). || معجب . خویشتن بین . بطر. (یادداشت مؤلف ). خودخواه . جاه طلب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.