اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بستار

نویسه گردانی: BSTAR
بستار. [ ب ِ ] (ص ، اِ) سست و نااستوار است . (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). بمعنی سست و نااستوار است و اصل آن بی استوار بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). سست و نااستوار و بی ثبات . (ناظم الاطباء). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 202 شود :
عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیعتست ۞ آنکو ۞ که اندر عهد او بستار نیست .

ناصرخسرو.


|| آب سرد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعطیل، پایان دادن، بستن (کار، کارخانه)(به انگلیسی‌:closure)
بسطار. [ ب ُ ] (اِ) پوتین . پوطین . نیم چکمه ٔ روستائیان . (دزی ج 1 ص 86).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.