بسر. [ ب َ ] (ع  مص ) خراشیدن  سر ریش  را پیش  از نضج  
 ۞ . (آنندراج ) (منتهی  الارب ) (ناظم الاطباء). بسر قرحه ؛ باز کردن  پوست  را از ریش  پیش  از بهبود یافتن  پس  چرک  بهم  رسانیدن . (از اقرب  الموارد). کاویدن  دملی  نه  بهنگام . (تاج  المصادر بیهقی ).  ||  شتابی  کردن  و پیش  از وقت  گرفتن . (آنندراج ) (منتهی  الارب ). اعجال . (اقرب  الموارد) 
 ۞  ||  غلبه  نمودن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی  الارب ). مقهور ساختن . (از متن اللغة).  ||  ترش  روی  گردیدن . قوله  تعالی : عبس  و بسر 
 ۞ . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).  ||  گشنی  کردن  نر پیش  از رغبت  ماده . (آنندراج ). جهیدن  شتر نر بر شتر ماده  پیش  از خواهش  آن . (منتهی  الارب ) (ناظم الاطباء). گشنی  کردن  فحل  نه  بهنگام . (تاج  المصادر بیهقی ).  ||  گشن  دادن  خرمابن  را پیش  از وقت  آن . (منتهی  الارب ) (ناظم الاطباء). ||  بیوقت  حاجت  خواستن . (آنندراج ). حاجت  خواستن  نه  بوقت  خویش . (زوزنی ). طلب  کردن  حاجت  نه  بهنگام . (تاج  المصادر بیهقی ). خواستن  حاجت  را در غیروقت  آن . (ناظم الاطباء) (منتهی  الارب ). طلب  کردن  حاجت  در جز هنگام  آن . (از اقرب  الموارد).  ||  در نبیذ خرما، بسر آمیختن . گشنی  دادن  درخت  خرما را پیش  از وقت . (آنندراج ). بُسر آمیختن  در نبیذ خرما. (منتهی  الارب ).  ||  نوشیدن  شیر از خیک  پیش  از آنکه  ماست  شود در آن . (آنندراج ). خوردن  شیر مشکیزه  را پیش  ازآنکه  بخسبد و سطبر گردد. (منتهی  الارب ) (از ناظم الاطباء).  ||  خواستن  قرض  پیش  از وقت  موعود. (آنندراج ). تقاضای  دین  کردن  پیش  از میعاد.  || آغاز کردن  به  چیزی . (منتهی  الارب ) (از ناظم الاطباء). ابتدا بکاری  کردن . (از متن اللغة).  ||  چرانیدن  ستور گیاه  نارسیده  را. (ناظم الاطباء) (منتهی  الارب ).  ||  بچشم  آغیل  دیدن . (یادداشت  مؤلف ).