اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بسر خویش

نویسه گردانی: BSR ḴWYŠ
بسر خویش . [ ب ِ س َ رِ خیش ] (ق مرکب ) بسر خود. باستقلال خود. (شرفنامه ٔ منیری ). بر سر خویش . (مؤید الفضلاء) (آنندراج ). رجوع به بر سر خویش و بسر خود و مجموعه ٔ مترادفات ص 349 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
خط بسر خویش دادن . [ خ َ ب ِ س َ رِ خوی / خی دَ ] (مص مرکب ) کنایه از حجت به قتل خویش دادن . (آنندراج ) : از بحر گفت بخامه نمها دادندجانی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.