اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بسر رشته رفتن

نویسه گردانی: BSR RŠTH RFTN
بسر رشته رفتن . [ ب ِ س َ رِ رِ ت َ / ت ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از آمدن بسرسخنی بود که در اثنای گفتگو جمله ٔ معترضه ای بیان کنند تا فاصله واقع شود. (برهان ). بر سر سخنی آمدن که در اثنای شروع کردن سر رشته ٔ آن از دست رفته باشد. (آنندراج ) (رشیدی ) (از انجمن آرا) :
دلا دلا بسر رشته رو مثل بشنو
که آسمان ز کجایست و ریسمان ز کجا.

مولوی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.