اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بسمل کردن

نویسه گردانی: BSML KRDN
بسمل کردن . [ ب ِ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ذبح کردن . (ناظم الاطباء). کشتن . سربریدن ، حیوانی حلال گوشت را :
تیغ قهر تو معاذاﷲ، ار آهخته شود
بیم باشد که کند شخص بقا را بسمل .

طیان .


و آن فراخ شاخ را بسمل کنید.... در نظر آن جمع فراخ شاخ را بسمل کردیم . (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ص 144).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.