بشر
نویسه گردانی:
BŠR
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حنظلةالجعفی . اگر اسناد صحیح باشد گویا وی برادر سویدبن حنظله باشد. ابن قانع وی را یاد کرده و از طریق گروهی از روات از وی حدیث تخریج کرده است . (از الاصابة ج 1 ص 156).
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عاصم بن عفیان ثقفی . یکی از صحابه است و از جانب خلیفه ٔ دوم برای اداره ٔ شغل صدقات در اهواز نامزد شد ولی از بیم مج...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عاصم بن عبداﷲبن مخزوم المخزومی . وی عامل عمر بود. نسب وی رابدینسان ابن رشیدین در صحابه آورده ولی بخاری و ابن حیان...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عامربن مالک بن جعفربن کلاب بن عم لبیدبن ربیعه ٔ شاعر. پدرش از صحابه بود و خودش نیزادراک دارد و پسری بنام عبداﷲ داش...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عامربن مالک عامری مکنی به ابوعمربن ابی براء. پدرش در زمان پیغمبر (ص ) درگذشت . دختربشر را مروان بن حکم تزویج کرد و...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبد. از صحابه و ساکن بصره بود. سیف در کتاب فتوح نام وی را آورده و عمربن خطاب وی را با سعد بسال 14 هَ . ق . بسوی ع...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . از شاعران عرب و از قبیله ٔ خزرج و درزمره ٔ انصاربود. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 331 شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن مروان از امرای بنی امیه بود. منصور عباسی وی رابا ابن هبیره در واسط بکشت . (از اعلام زرکلی ج 1).
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالملک کندی . وی از کسانی بود که مردم انبار خط عربی را بوسیله ٔ وی آموختند. رجوع به المصاحف ص 4 شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالمنذر زبیر اوسی انصاری ، مکنی به ابوکنانه ، صحابی است و پس از قتل عثمان درگذشت . رجوع به تاریخ گزیده ج 1 چ ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انصاری خزرجی ، مکنی به ابوکنانه ، از صحابه است و در غزوه ٔ یمامه شهید شد. ابن اسحاق وی را در زمره ٔ کسانیکه د...