اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بطالت

نویسه گردانی: BṬALT
بطالت . [ ب َ/ ب ِ ل َ ] (ع اِمص ) بیکاری و کاهلی و معطلی . (ناظم الاطباء). بیکار و معطل بودن . (غیاث ). بیکاری و هزل . (فرهنگ نظام ) :
جز یاد دوست هرچه کنی عمر ضایع است
جز سرّ عشق هرچه بگویی بطالت است .

سعدی (غزلیات ).


بهرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس ، از امروز کار خواهم کرد.

حافظ.


خان مزبور از راه بِطالَت اظهار بَطالَت نموده ... (دره ٔ نادره چ 1341 هَ . ش . انجمن آثار ملی ص 400). و رجوع به مرآت الخیال ص 332 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بطالت . [ ب َ ل َ ] (ع اِ مص ) شجاعت و دلیری . (ناظم الاطباء). دلیری . (غیاث ) (فرهنگ نظام ). مردانگی : خان مزبور از راه بِطالت اظهار بَطالَت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.