اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بطح

نویسه گردانی: BṬḤ
بطح . [ ب ُ ] (ع مص ) چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . و منه : کان کمام الصحابة بطحاً؛ ای لازقة بالرأس غیر ذاهبة فی الهواء، و الکمام القلانس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بته مردگی . [ ب ُ ت َ / ت ِ م ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت بوته ای که ریشه اش خشک شده باشد. آن گیاه که بر اثر خشک شدن ریشه و نرسیدن آب ...
بته مرده بالا. [ ب ُت ْ ت ِ م ُ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 104 هزارگزی شمال خاوری فریمان . سکنه ٔ آن 30 تن ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.