بطل . [ ب َ طَ ] (ع ص ) مرد دلاور. ج ، ابطال . (منتهی الارب ). شجاع و دلیر و دلاور. ج ، ابطال . (ناظم الاطباء). دلیر. (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). دلیر. ج ، بطال و ابطال . (مهذب الاسماء). شجاع و دلیر. (غیاث ). مرد. پهلوان . یل . قهرمان
: هرکس بطلی بتیغ میکشت
او خویشتن از دریغ میکشت .
نظامی .
با فوجی بطل از روی بطر، بطرّ و تثقیف رماح و سن اسنه و ارهاف مرهفات پرداخته ... (دره ٔ نادره چ
1341 هَ . ش . انجمن آثار ملی ص
339). چون خدنگ آتشبار کماة بطل از درع و مغفر درگذشت ... (همان کتاب ص
548).