اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بعداء

نویسه گردانی: BʽDʼʼ
بعداء. [ ب ُ ع َ ] (ع اِ) ج ِ بعید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به بعید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بعداً. [ ب َ دَن ] (ع ق ) سپس . وقت دیگر. زمان دیگر.مقابل قبلاً. سپس چیزی . (مؤید الفضلاء). پس از آن .
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اوسپار uspār (سغدی: uskpār)***فانکو آدینات 09163657861
بادا. (فعل دعایی ) دعای مغایبه و معنی آن «بُوَدا»ست و چون دعا بخطاب کنند بادی گویند و معنی آن با شماست . (آنندراج ). در مقام دعا آرند و مق...
بادا. (اِخ ) نسبتی است که ابوالحسن احمدبن علی بن حسن بن هیثم طهمان بغدادی معروف به ابن الباد بدان شهرت داشت . وی مردی ثقه و فاضل بود ...
بادا. (اِخ ) ابوعبداﷲ حسن بن علی بن باد، نیای ابوالحسن احمدبن علی بن حسن بن هیثم بغدادی (264 - 371 هَ . ق .). وی محدثی ثقه بود و از ابوشعی...
بادا. (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ممزاتی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.