اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بقة

نویسه گردانی: BQ
بقة. [ ب َق ْ ق َ ] (اِخ ) موضعی نزدیک حیره یا نزدیک هیت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) ۞ . || نام زنی و به این معنی اخیر بدون الف و لام است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نام زنی . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بقة. [ ب َ ق ْ ق َ ] (ع اِ) پشه ، و منه المثل : اصغر من عین بقة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به بَق َّ و (زمخشری ) شود. |...
بقه . [ ب ُق َ / ق ِ ] (اِ) گاو تخمی . گاو نری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند ۞ . (فرهنگ فارسی معین ). گوساله . (مؤید الفضلاء ص 185)...
حیوان کوچک دارای دو دست و دو پا که ذوحیاتین است و در آب و خشکه زندگی میکند. غوک و قورباقه یا قورباغه هم گفته شده. در مناطق نجراب به آن غوک گویند
بغة. [ ب ُغ ْ غ َ ] (ع اِ) مؤنث بغ. شتر ماده ٔ ریزه . (منتهی الارب ). در تداول دهقانان گاو نر. (یادداشت لغتنامه ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.