بقیه
نویسه گردانی:
BQYH
بقیه . [ ب َ قی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از تازی ، مانده و باقی چیزی : امیدوارم که بقیه ٔ عمر را در خدمت به ملت صرف کنم . (فرهنگ نظام ).بقیه ٔ عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند. (گلستان ). بقیه ٔ عمر در گوشه ای نشینم و عزلت گزینم . (گلستان ).
- بقیه ٔ سابعین ؛ کنایه از نیک مردان است . (انجمن آرا).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بیمارستان بقیةالله تهران، یا همان بیمارستان بقیه الله الاعظم یکی از بزرگترین بیمارستانهای تهران و ایران متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بیمارس...