بل
نویسه گردانی:
BL
بل . [ ب َ ] (ع اِ) این کلمه گاهی بجای بنوالَ .... استعمال شود مانند بلحارث بجای بنوالحارث و بلقین بجای بنوالقین و بلخزرج بجای بنوالخزرج و بلهجیم بجای بنوالهجیم ، واین از شواذ تخفیف است ، و کذلک یفعلون فی کل قبیلة تظهر فیه لام المعرفة مثل بلعنبر و غیره ، فأما اذا لم یظهر اللام فلایکون ذلک . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بل کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گوشها را بل کردن ، راست ایستانیدن گوش برای بهتر شنیدن . راست و پهن کردن گوش . (یادداشت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بل گرفتن . [ ب ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دولک یا توپ بازی چلتوپ را از هوا گرفتن . (از فرهنگ لغات عامیانه ). دولک را از هوا گرفتن . از هوا گرفت...