اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلا خاستن

نویسه گردانی: BLA ḴASTN
بلا خاستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بلا خیزیدن . بپاخاستن بلا. بپا شدن فتنه . متولد شدن شر و فتنه : ایمن چون توان بود بر منوچهر که چون این عهد نزدیک وی برسد و به توقیع خداوند آراسته گشته تقربی کند و به نزدیک سلطان محمود فرستد و از آن بلایی خیزد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 131).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بلا خواستن . [ ب َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) درخواستن بلا کسی را. طلبیدن بلا برای کسی . رسیدن محنتی بر کسی آرزو کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.