اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلاعوض

نویسه گردانی: BLAʽWḌ
بلاعوض . [ ب ِ ع ِ وَ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + عوض ) بی عوض . بدون بدل . (فرهنگ فارسی معین ). رایگان . مفت . مجان . مجاناً. دادن چیزی بی آنکه چیزی در برابر گرفته شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
یعنی کمکی که کمک کننده انتظار برگشت آن را ندارد ؛ یاری رساندن بدون هیچ چشم داشتی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.