بلحة
نویسه گردانی:
BLḤ
بلحة. [ ب َ ح َ ] (ع اِ) اِست و دبر، و به جیم معجم افصح است . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). و رجوع به بلجه شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بلحة. [ ب َ ل َ ح َ ] (ع اِ) واحد بَلَح ، یعنی یک غوره ٔ خرما. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، بَلَحات . (ناظم الاطباء). رجوع به بَلَح...
بلهة. [ ] (اِخ ) مؤنث بلهان . کنیزک راحیل بود که دان و نفتالی را برای یعقوب تولید نمود. (قاموس کتاب مقدس ).