اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلدان

نویسه گردانی: BLDʼN
بلدان . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَلد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شهرها. (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به بلد شود : پسر گفت ای پدر فواید سفر بسیار است از نزهت خاطر... و تفرج بلدان و مجاورت فلان . (گلستان ). رعیت بلدان از مکاید ایشان مرهوب . (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بلدان . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ بلد درحال رفع. دو بلد. دو شهر. رجوع به بلد شود. || (اِخ ) بصره و کوفه . (اقرب الموارد).
ام بلدان . [ اُ م م ِ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ام البلدان شود. || (اِخ ) لقب شهر بصره است . (از کتاب سکه ها و مدالها و مهرهای پادشاهان ا...
قلعه بلدان . [ ق َ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان ، واقع در یکهزارگزی شمال چرام مرکز دهستان و 22هزارگز...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.