اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بنت

نویسه گردانی: BNT
بنت . [ ب ِ ] (ع اِ) دختر. (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن ) (آنندراج ). دختر. و مؤنث ابن نیست بلکه صیغه ٔ جداگانه ای است و در وقت نسبت ، بنتی و بنوی گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (کشاف اصطلاحات الفنون ). اِبْنه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ج ، بنات . (مهذب الاسماء) : پوراندخت بنت کسری زنی سخت عاقل و عادل و نیکوسیرت بود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 110).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ابن بنت منیع. [ اِ ن ُ ب ِ ت ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به بغوی عبداﷲبن محمدبن عبدالعزیز مکنّی به ابوالقاسم شود.
بنت اقعدی و قومی . [ ب ِ ت ُ اُ ع ُ وَ ] (ع ترکیب عطفی ) کسی که از شدت ضرب مضطرب گشته ، گاهی بایستد و گاهی بنشیند. (از المرصع).
خانقاه بنت والی قوص . [ ن َ / ن ِ هَِ ب ِ ت ِ ق َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده است بحلب که فعلاً از بین رفته و مجهول المحل می باشد. (از خطط الشام م...
خانقاه بنت صاحب شیزر. [ ن َ / ن ِ هَِ ب ِ ت ِ ح ِ زِ ] (اِخ ) خانقاهی بوده بحلب که سابق الدین عثمان آن را مقابل منزل خود ایجاد کرد. امروز ...
بنط. [ ب ُ ] (معرب ، اِ) پل . محل عبور از آب یا جایی که گود باشد. ج ، ابناط، بنط. (دزی ج 1 ص 118).
بنط. //////////// البنط بلاد تطل على خلیج عدن والمحیط الهندی والبحر الأحمر ، لا یوجد إجماع بین العلماء على مکانها المحدد ولکن أغلب الظن أنها فی سواحل ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.