اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بنت عنقود

نویسه گردانی: BNT ʽNQWD
بنت عنقود. [ ب ِ ت ُ ع ُ ] (ع اِ مرکب ) دختر رز. بنت کرم . می . شراب . راح . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). می . (مهذب الاسماء) :
نحن الشهود و خفق العود مطرود
تزوج ابن سحاب بنت عنقود.

؟ (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.