بند و گشاد. [ ب َ دُ گ ُ ] (ترکیب  عطفی ، اِ مرکب ) حل  و عقد. (آنندراج ) 
: زمانه ٔ ملکی  کز کلک  خاتمش  در ملک 
هزار بند و گشاد و هزار برگ  و نواست . 
انوری .
هر بند و گشادی  که  بتو بازبسته  بود تا تو عمل  نکردی  کجا گشاده  شد. (کتاب  المعارف ).
ببین  به  بند و گشاد ستم ظریفی  ناز
ره  سؤال  نبست  و در جواب  ببست . 
واله ٔ هروی  (از آنندراج ).
و رجوع  به  بند و گشای  شود.