اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بنی

نویسه گردانی: BNY
بنی . [ ب َ ] (ع اِ) در اصل بنین . ج ِ ابن (در حال اضافه ). پسران . اولاد:بنی اعمام . بنی امیه . بنی عباس . (فرهنگ فارسی معین ).
- بنی آدم ؛ اولاد و انسان و مردم . (آنندراج ). اولاد آدم که مردمان باشد. (ناظم الاطباء). اولاد آدم . آدمیان . مردمان . (از فرهنگ فارسی معین ) :
پیرایه ٔ آدم تویی فخر بنی آدم تویی
داناتر از رستم تویی در کار جنگ و تعبیه .

منوچهری .


چه قدر دارد نزد قضا بنی آدم
چه قیمت آرد نزد قدر تن جانور.

ناصرخسرو.


و گفت [مزدک ] این بنی آدم همه از یک پدر و از یک مادرند و مال جهان میان ایشان میراث است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 84). تو درّ نابی و هستت صدف زمانه بلی
تو بوده ای غرض از گوهر بنی آدم .

مسعودسعد (دیوان ج 2 ص 792).


... پادشاه عالم و قدوه ٔ بنی آدم . (سندبادنامه ص 13). و ایام و اوقات با عقلای عالم و فضلای بنی آدم گذشت . (سندبادنامه ص 32).
گر ز دوری جای بانگت بشنوم
بانگ بر خیل بنی آدم زنم .

عطار.


بنی آدم سرشت از خاک دارد
اگرخاکی نباشد آدمی نیست .

سعدی .


بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند.

سعدی .


- بنی عم ؛ عموزاده . پسرعمو.
- بنی نوع بشر ؛ فرزندان جنس انسان . چه بنی دراصل بنین بود که جمع ابن است . چون بنین را مضاف کردند بسوی نوع موافق قاعده ٔ نحوی نون ساقط گردید، بنی نوع ماند. (غیاث ) (آنندراج ).
- بنی نوع انسان ؛ : تربیت یافتگان مهد امکان و گذشتگان بنی نوع انسان . (حبیب السیر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
قیس بنی عامر. [ ق َ ب َ م ِ ] (اِخ ) مجنون بن ملوح بن مزاحم عامری . شاعری است عاشق پیشه از مردم نجد. وی اگرچه دیوانه نبود، ولی به مجنون م...
غمر بنی جذیمة. [ غ َ رِ ب َ ج ُ ذَ م َ ] (اِخ ) جایی است در شام . در این مکان تا تیماء دو منزل فاصله است از ناحیه ٔ شام . عدی بن الرقاع گوید :...
حره ٔ بنی سلیم . [ ح َرْ رَ ی ِ ب َ س ُ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای که جنگ بئر معونة در آن رخ داده است . (امتاع الاسماع ص 171). و در آن معادن دهنج ...
حره ٔ بنی هلال . [ ح َرْ رَ ی ِ ب َ هَِ ] (اِخ ) موضعی به بُرَیک در طریق یمن تهامی ، از آن سوی ضنکان ، منسوب به هلال بن عامر. (معجم البلدان ...
حزن بنی یربوع . [ ح َ ن ِ ب َ ی َب ُ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک فید از جانب کوفه و یکی از مرابع اصلی عرب است و آنرا مربعالحزن و الصمان نیز نا...
صحراء بنی اثیر. [ ص َ ءُ ب َ اَ ] (اِخ ) صحرائی است در کوفه منسوب به مردی از بنی اسد موسوم به اثیر. (معجم البلدان ).
صحراء بنی عامر. [ ص َ ءُ ب َ م ِ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید ندانم در کوفه است یا جای دیگر. (معجم البلدان ).
صحراء بنی یشکر. [ ص َ ءُ ب َ ی َ ک ُ ] (اِخ ) نام موضعی است و یاقوت گوید ندانم در کوفه است یا در جای دیگر. (معجم البلدان ).
حصن بنی عمارة. [ ح ِ ن ِ ب َ ع ِ رَ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا که عبدالرحمان بن محمدبن شتمین از خلفای اموی اندلس به سال 313 هَ . ق . آنجا را...
دیار بنی مرینا. [ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) گروهی از مردم حیره از عباد هستند ومرینا کلمه ای است غیر عربی . و ذکر این دیار در اشعار امروءالقیس آمده ا...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۵ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.