اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بواء

نویسه گردانی: BWʼʼ
بواء. [ ب َ ] (ع ص ) برابر. یقال : دم فلان بواء بدم فلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معادل . (اقرب الموارد). دم فلان بواء لدم فلان ؛ ای معادل له و دمه . فان تکن القتلی بواء؛ ای متساوین . (اقرب الموارد). کلمناهم فاجابونا عن بواء واحد؛ ای جواباً واحداً بمعنی انه لم یختلف جوابهم . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || همتا. (از اقرب الموارد). یقال : الناس فی الامر بواء؛ ای اکفاءنظراء و فی الحدیث : «الجراحات بواء»؛ یعنی انها متساویة فی القصاص ... (اقرب الموارد). رجوع به بوء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پاوین سو بوآ. [ وی ی ُ ] (اِخ ) ۞ کمون ولایت سِن از ناحیه ٔ سَن دُنی دارای 14334 تن سکنه .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.